English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4723 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
Other Matches
interlocking directorate U حالتی که شخص واحد ریاست چندین کمپانی رقیب را داشته باشد
tie in sales U حالتی که دران فروشنده چند کالا رابصورت مجموعه میفروشد
underprice U قیمت کمتر از رقیب
group contracts U قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد
polytonality U ایجاد چندلحن دران واحد
polytony U ایجادچند لحن دران واحد
farm price supports U حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
index of consumer prices U شاخص قیمت کالاهای مصرفی
consumer price index U شاخص قیمت کالاهای مصرفی
demand factors U جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
absolute advantage برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
polyandry U اختیار چندشوهر توسط زن دران واحد تعدد ازدواج
wheel well U محفظهای که یک واحد ازارابه فرود را در حالتی که جمع شده است در خود جای میدهد
cost unit U قیمت واحد
unit price U واحد قیمت
unit price U قیمت واحد
basis U قیمت واحد
abc analysis U طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
close price U دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
grand larceny U سرقت بزرگ در CL سرقتی را گویند که دران قیمت مال مسروق ان ازمیزان معینی که در قانون مشخص شده است بیشتر باشد
unit price contract U قیمت واحد تصویب شده درقرارداد
cross action U در CL حالتی است که یک طرف عین دعوایی را که طرف متقابل درموضوع واحد علیه او مطرح کرده
highway robbery <idiom> U قیمت خیلی بالا
place utility U استفاده فیزیکی یا وضعی حالتی که موسسه تولیدی جهت بالا بردن سود خودحمل و نقل محصولش را نیزبر عهده بگیرد
good deal <idiom> U قیمت ارزان باکیفیتی بالا
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
methought U چنین بنظرم میرسد چنین می نماید
increasing cost industry U حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
Kbyte U واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا معادل هزار بایت
kb U واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا با معنای هزار بایت
consolidation container U کانتینر کالاهای عمومی جعبه حمل کالاهای مشترک
branded goods U کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
kilos U واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
kilo U واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
put option U خیار بایع در مورد بالا بردن قیمت قبل از تسلیم مبیع ارزش پول تنزل کند
executed contract U قرارداد انتقال مالکیت درحالتی که کلیه حقوق متعلقه ان را نیز شامل شود
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
kinked demand curve U و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
absolute system of units سیستم واحد ها که در آن کمترین تعداد واحد یا یکه بعنوان واحد های اصلی انتخاب شده و سایر واحدها از آنها مشتق شوند
producer's goods U کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
companies U کمپانی
company U کمپانی
practically U عملا"
bodily U عملا
on the job U عملا
practicably U عملا
in practice U عملا"
to all intents and purposes U عملا
actually U عملا
collective goods U کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
scrolls U حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
scroll U حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
remote data concentrator U وسیله یی که پیام ها را ازطریق خطوط کم سرعت ازترمینالهای متعدد دریافت کرده و داده ها را از طریق یک حط واحد سنکرون باسرعت بالا به پردازنده میزبان منتقل میکند
entrepreneur U مقدم کمپانی
entrepreneurs U مقدم کمپانی
holding company U کمپانی مسلط
microsoft U کمپانی میکروسافت
FDDI U استانداردن ن لاANSI برای شبکههای با سرعت بالا که از کابل با فیبر نوری در توپولوژی حلقه دو سویه استفاده میکند. داده در واحد مگابایت در ثانیه منتقل میشود
reserve price U قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
standard oil company U استاندارد اویل کمپانی
vendor U کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
vendors U کمپانی فروش وسائل جانبی کامپیوتر فروشنده
collusion U تبانی
cahoot U تبانی
conspiracy U تبانی
fixes U تبانی
conspiracies U تبانی
fix U تبانی
perishable goods U کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
resident school U مدارس حضوری یا مدارسی که شاگرد عملا در کلاس حاضر میشود
colluded U تبانی کردن
colludes U تبانی کردن
collude U تبانی کردن
collusion U تبانی کردن
colluding U تبانی کردن
tacit collusion U تبانی ضمنی
covinous U تبانی کننده
covin U تبانی دوزوکلک
tacit collusion U تبانی چند شرکت
current standard cost U مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
cost plus pricing U تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
unbundled software U نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
to play booty U تبانی یاساخت وپاخت کردن
powering U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powers U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
powered U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
power U واحد انرژی در الکترونیک معادل ضرب ولتاژ و جریان با واحد وات
knot U نات [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
cpu U واحد محاسبه و منط ق و واحد ورودی / خروجی
morpheme U واحد معنی دار لغوی کوچکترین واحد
underprice U قیمت پایین تراز قیمت بازار
functional unit U واحد در حال کار واحد تابعی
overt collusion U تبانی چند شرکت برای کنترل بازار با موافقت صریح یکدیگر
value added U قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
list price U فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
shadow price U شبه قیمت قیمت ضمنی
normal price U قیمت عادی قیمت معمولی
last price U اخرین قیمت حداقل قیمت
quantum valebat U در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
democratic party U یکی از دو حزب بزرگ سیاسی ایالات متحده امریکا که به صورت فعلیش از 8281 تاسیس شده لیکن از 7871 عملا" موجود بوده است
emulative U رقیب
rival U رقیب
unrivaled U بی رقیب
unapproachable U بی رقیب
competitors U رقیب
competitor U رقیب
vier U رقیب
adversaries U رقیب
competitress U رقیب
adversarial U رقیب
adversary U رقیب
rivalled U رقیب
rivalling U رقیب
rivals U رقیب
corrival U رقیب
incomparable U بی رقیب
inimitable U بی رقیب
opponents U رقیب
opponent U رقیب
rivaled U رقیب
rivaling U رقیب
vie U رقیب شدن
antagonist U رقیب دشمن
vies U رقیب شدن
antagonists U رقیب دشمن
vied U رقیب شدن
outfoot U سریعتر از رقیب
corrival U رقیب شدن
contain U جلو رقیب را گرفتن
outkick U تندتر از رقیب دویدن
contained U جلو رقیب را گرفتن
contains U جلو رقیب را گرفتن
upsetting U باخت رقیب محبوب
upsets U باخت رقیب محبوب
upset U باخت رقیب محبوب
defacto recognition U شناسایی دوفاکتو شناسایی سیاسی کشوری که عملا" مستقل ودارای حق حاکمیت است ولی به عللی نمیتواند یا نمیخواهد به تعهدات بین المللی خود
likewise U چنین
thus U چنین
sic U چنین
such U یک چنین
like this U چنین
such U چنین
it happened thaf U چنین
so U چنین
i express my regret for it U که چنین شد
immortalize rug U فرش جاودانی و بدون رقیب
knot U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
secus U نه این چنین
amen U چنین باد
exactly U چنین است
the report goes U چنین گویند
there is a rumour that U چنین میگویند که
so said darius U چنین گفت ....
such and such U چنین و چنان
i was given to understand U چنین فهمیدم
be it so U چنین باشد
beit so U چنین باد
methinks U چنین مینماید
beit so U چنین باشد
who said so? U که چنین حرفی زد
i imagine he is my friend U چنین می پندارم
be it so U چنین باد
one upmanship U سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
area blocking U سد راه کردن رقیب در منطقه معین
one-upmanship U سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
spiral of wages and prices U حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
two state U دو حالتی
inexpressiveness U بی حالتی
trimorphous U سه حالتی
expressional U حالتی
trimorph U سه حالتی
To collude with someone . to be in league with someone. U با کسی روی هم ریختن (تبانی کردن ؟ساخت وپاخت کردن )
is it not U ایا چنین نیست
Fate had so decreed . I t was so destined . U قسمت چنین بود
in that case U حال که چنین است
i express my regret for it U پوزش میخواهم که چنین شد
that is not the case U مطلب چنین نیست
perhaps so U شاید چنین باشد
so-called U که چنین نامیده شده
it follows that..... U چنین برمی اید که ....
meseems U چنین بنظرم میرسد
semble U چنین به نظر می رسد
what [some] people would call [may call] <adj.> U که چنین نامیده شده
methinks U بنظرم چنین میرسد
so called U که چنین نامیده شده
it look as if U چنین مینماید که گویی
open water U فاصله مشخص بین برنده ونزدیکترین رقیب
brush block U سد کردن سبک برای ایجادتاخیر در حرکت رقیب
multiphase U چند حالتی
two state circuit U مدار دو حالتی
degenerating U چند حالتی
two state algebra U جبر دو حالتی
degenerates U چند حالتی
degenerated U چند حالتی
degenerate U چند حالتی
two state jump U جهش دو حالتی
Recent search history Forum search
1 In this step that is all information in our hand, you are kindly requested to quote based on rough estimate price in this step.
1To be capable of quoting
1popsicle
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1construed
1The outright abolition of the death penalty.
3she brought disgrace on the family.
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
1i have a dare foryou.are you willing to take it?
1Soar
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com